- به سر شدن
- آخر شدن، بپایان آمدن، بسر رسیدن
معنی به سر شدن - جستجوی لغت در جدول جو
- به سر شدن
- به سر رسیدن، به پایان رسیدن
- به سر شدن ((~. شُ دَ))
- به پایان رسیدن، تمام شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بجا آوردن عهد، وفای بعهد، وفا کردن
تمام شدن
سرآمدن، به انتها رسیدن
به پایان رسانیدن، روز گذرانیدن، سازگاری کردن
حاصل شدن، برای مثال در جهان دوستی به دست نشد / که از او در دلم شکست نشد (اوحدی - ۵۳۸)
قهقراء، عقب عقب رفتن
Better
улучшать
verbessern
покращувати
poprawiać
melhorar
migliorare
mejorar
améliorer
verbeteren
ดีขึ้น
memperbaiki
सुधारना
daha iyi olmak
kuboresha
উন্নত করা
بہتر ہونا
بسر رسیدن بپایان رسیدن
کنایه از برابر شدن، مساوی شدن
به سختی جان دادن
مضطرب گشتن و ناراحت بودن
مضطرب گشتن و ناراحت بودن